خوش شانسی یا بد شانسی، کی میدونه
در روان درمانی شناختی- رفتاری، CBT عقیده بر این است که این اتفاقات و رخدادهای بیرونی نیست که واکنش هیجانی ما را تعیین می کنند بلکه نظام اعتقادی و باورهای ماست که با پردازش موقعیت ها و اتفاقات زندگی، باعث آشفتگی های هیجانی و مشکلات روان شناختی می گردد. بنابر این شناسایی این باورها و عقاید خود تخریب و مبارزه با آنها انسان را به فلسفه زندگی نتیجه بخش می رساند. آلبرت الیس، بانی درمان منطقی هیجانی، می گوید: احساسات ما اینجا تعیین می شود.
پیرمردی اسبی داشت و با آن اسب زمینش را شخم میزد. روزی آن اسب از دست پیرمرد فرار کرد و در صحرا گم شد. همسایگان برای ابراز همدردی با پیرمرد، به نزد او آمدند و گفتند: عجب بد شانسیای آوردی پیرمرد جواب داد: بد شانسی؟ خوش شانسی؟ کسی چه میداند؟ چندی بعد اسب پیرمرد به همراه چند اسب وحشی دیگر به خانهی پیرمرد بازگشت. اینبار همسایگان با خوشحالی به او گفتند: عجب خوش شانسیای آوردی!
اما پیرمرد جواب داد:خوش شانسی؟ بد شانسی؟ کسی چه میداند؟ بعد از مدتی پسر جوان پیرمرد در حالی که سعی میکرد یکی از آن اسبهای وحشی را رام کند از روی اسب به زمین خورد و پایش شکست. باز همسایگان گفتند: “عجب بد شانسیای آوردی!” و اینبار هم پیرمرد جواب داد: “بد شانسی؟ خوش شانسی؟ کسی چه میداند؟” در همان هنگام، ماموران حکومتی به روستا آمدند. آنها برای ارتش به سربازهای جوان احتیاج داشتند. از این رو هرچه جوان در روستا بود را برای سربازی با خود بردند، اما وقتی دیدند که پسر پیرمرد پایش شکسته است و نمیتواند راه برود، از بردن او منصرف شدند/ “خوش شانسی؟ بد شانسی؟ کسی چـــه میداند؟ هر حادثهای که در زندگی ما روی میدهد، دو روی دارد. یک روی خوب و یک روی بد. هیچ اتفاقی خوب مطلق و یا بد مطلق نیست. باید به این واقعیت اعتراف کرد که؛ همواره دیدگاه دیگری نیز در مورد پیشامدها، وجود دارد. و اینکه ما خیریت وقوع بسیاری از اتفاقات به ظاهر تصادفی را نمی دانیم.
.: Weblog Themes By Pichak :.