تاريخ : دوشنبه بیست و نهم اردیبهشت ۱۳۹۹ | 5:15 | نویسنده : محمد رسولی

  تأثیر انرژی های ما بر دیگران

  دکتر دیوید هاوکینس در کتاب قدرت در برابر نیرو می نویسد؛ در این جهان در هم تنیده، هر پیشرفتی که در دنیای خود ما حاصل می شود، به طور فراگیری باعث پیشرفت تمام آدم های دیگر نیز می شود. همۀ ما سطح انرژی مشترکی از آگاهی نوع بشر را دارا هستیم، بنابراین هر بهبود و هر پیشرفتی که به بار بیاوریم ، به خودمان باز خواهد گشت . تلاشی که برای بهره بردن از زندگی می کنیم، باعث افزایش رونق و سر زندگی همه مان می شود . یک نکته علمی هست که می گوید؛ هر آنچه برای تو خوب و سودمند است، برای من نیز هست. گفته ها و نکته های دکتر هاوکینس حاصل 29 سال تحقیق مستمر و دشوار است، برخی از این نکته ها را که در ارتباط با تأثیر ما بر دیگران است، بررسی می کنیم.

   اصولاً می توان هر فردی را جداگانه و درست همانند گروه های بزرگ اجتماعی برحسب سطح انرژی آن فرد درجه بندی کرد. به طور کلی افرادی که سطح انرژی شان پایین است، حقیقت و کذب را از هم تشخیص نمی دهند. اینها کسانی هستند که می شود به آنها گفت چگونه بیاندیشند، از چه کسی متنفر باشند، چه کسی را از بین ببرند؛ این گونه آدم ها را می توان طبق نگرش و ذهنیتی که دارند، در گروه فکری ای دسته بندی کرد که مبنای آن چیزهای سطحی و بسیار پیش پا افتاده است. هاوکینس به ما می گوید که نزدیک به 87% نژاد بشر در دستۀ مشترکی جای دارند که سطح انرژی شان آنها را تضعیف می کند. هر چقدر فرکانس های ارتعاشی گروهی بالاتر باشد، افراد کمتری قادرند در آن گروه جای گیرند. بالاترین سطوح از آن انسانهایی است که به واقع بزرگند، کسانی که الگوهایی الهی را پدید آوردند که در طول سالها تعداد کثیری از آن تبعیت کرده اند. اینها کسانی هستند که با الوهیت پیوند خورده اند و میدان های انرژی جاذبی را به کار می بندند که بر تمامی بشریت تأثیر می گذارد.

درست در پایین سطح انرژی ای که روشنگری و آگاهی مطلق است، سطوح انرژی ای  قرار دارد که از آن به عنوان تعالی، خود شکوفایی یا خدا شناسی نام برده می شود. اینها جایگاه آنهایی است که قدیس خوانده می شوند. درست در پایین این سطح، جایگاه لذّت و شادی مطلق است و مشخصۀ بارز این قلمرو، شفقت و دلسوزی است. آنها که به این سطح نائل می شوند ترجیح می دهند آگاهی و شعورشان را صرف بهره وری از خود زندگی کنند تا اینکه آن را به اشخاص خاصی اختصاص دهند.

  در پایین این سطوح فوق العاده رفیع، که افراد کمی توفیق رسیدن به آنها را دارند، سطوح عشق بی قید و شرط، محبّت، پذیرش دیگران، تحسین زیبایی و در واقع با کمی حـد و حـدود، تمامی هفـت چهرۀ اراده قـرار می گیرد.

   در زیر سطوح انرژی هایی که موجب تقویت ما می شوند، سطوح پایین انرژی، نظیر خشم، ترس، اندوه، بی تفاوتی، گناهکاری، قضاوت و شرم قرار دارد – که همۀ آنها موجب تضعیف ما می شوند و به گونه ای بر ما تأثیر می گذارند که در واقع سدّ راه پیوندمان با سطح انرژی جهانشمول میدان اراده می شوند.     ادامۀ مطلب              ادامه مطلب



ادامه مطلب
تاريخ : جمعه نوزدهم اردیبهشت ۱۳۹۹ | 8:57 | نویسنده : محمد رسولی

تأثیر رویارویی های تصادفی و رویداد های غیر منتظره بر زندگی و شخصیت افراد

* گاهی برای رسیدن به آنچه که می خواهیم و تبدیل شدن به آنچه که در توان ماست به دستی برای  هُل دادن احتیاج داریم؛

  آلبرت بندورا روان شناس مشهور، رویداد های غیرمنتظره را از عوامل تأثیر گذار و مهم در زندگی افراد در نظر می گیرد. رویارویی های تصادفی و رویداد های غیر منتظره دو عامل محیطی مهم هستند که بر زندگی افراد به صورت برنامه ریزی نشده و غیر منتظره تأثیر می گذارند.

با اینکه افراد می توانند زندگی خود را تا اندازه ای کنترل کنند امّا نمی توانند همه تغییرات محیطی احتمالی را پیش بینی نمایند، ملاقات های غیر منتظره با دیگران یا رویداد های برنامه ریزی نشده معمولاً مسیر زندگی افراد را برای همیشه تغییر می دهند. 



ادامه مطلب
تاريخ : جمعه دوازدهم اردیبهشت ۱۳۹۹ | 21:47 | نویسنده : محمد رسولی

نظریه سالیوان:

اهمیت روابط میان‌فردی در رشد شخصیت سالم

  نظریه شخصیت هری استک سالیوان با فاصله گرفتن از  مفاهیم فرویدی و با تأکید بر اهمیت روابط میان فردی شکل گرفت. تحقیقات سالیوان در این حوزه منجر به شکل‌گیری رشته‌ای در روانشناسی به نام، روانکاوی میان‌فردی شد. به عقیده سالیوان روشی که افراد با یکدیگر تعامل می‌کنند، می‌تواند در ایجاد شخصیتی بهنجار مؤثر واقع شود؛ برعکس، اختلال‌های روانی نیز ممکن است ریشه در تعامل‌های بین‌فردی ناسالم داشته باشد.

سالیوان بسیار سعی داشت که از برچسب اختلال روانی زدن به بیماران خودداری کند و آن را “مشکلات زندگی” در نظر بگیرد. این واژه در میان افرادی که در جنبش ضد روانپزشکی بودند، برای اختلالات بکار برده می‌شد. در نظریه سالیوان یک “سیستم خود” (self system) نیز وجود دارد که شبیه مفاهیم هشیار، نیمه‌هشیار و نا‌هشیار فروید است. این سیستم خود (self) شامل: خود فعال (active self)، خود هشیار (conscious self)، خود غیر عادی (accentric self) که مرکز هویت و شخصیت فرد است و در آخر خود خوابیده (dormant self) یا حالتی از خواب، می‌شود.



ادامه مطلب