مفاهیم مهم نظریه سالیوان
بر خلاف فروید که معتقد بود اضطراب در نتیجه تعارضهای میان نهاد، خود و فراخود است، سالیوان اضطراب را تنها حاصل تعاملهای اجتماعی میداند. او تکنیکهایی را معرفی میکند که عملکردی شبیه مکانیزم های دفاعی دارد، افراد از این روشها استفاده میکنند تا اضطراب خود را کم کنند؛ بیتوجهی انتخابی یکی از این مکانیزمها است. نظریه سالیوان نه تنها بر روابط میان فردی که بر بازنماییهای شناختی افراد نیز تأکید دارد.
طبق نظریه سالوان، مادر اضطراب مراقبت از فرزندش را به روشهای مختلف نسبت به فرزندش نشان میدهد. کودک نیز احساس اضطراب کرده و هیچ راهی برای رو به رو شدن با آن ندارد، تا اینکه کم کم بیتوجهی انتخابی را یاد میگیرد. با این روش، او هر گونه احساس اضطراب یا هر تعاملی که برای او احساس خوشایندی ندارد را نادیده و رد میکند. به عنوان یک بزرگسال، ما نیز از این روش در شرایط استرسزا استفاده میکنیم تا روی مسائل دیگر متمرکز شویم و موضوع مشکل را رها کنیم.
شخصیت بخشی
سالیوان معتقد است در طول تعاملهای اجتماعی و توجه یا بیتوجهی انتخابی، ما شخصیت بخشی به خود و دیگران را یاد میگیریم. با این که استفاده از مکانیزمهای دفاعی میتوانند اغلب در کاهش اضطراب مؤثر باشند، اما ممکن است منجر به تحریف واقعیت شوند. شخصیت بخشی، به نوعی تصور ذهنی است که برای فهم بهتر خود و جهان اطراف به ما کمک میکند. نظریه سالیوان نشان میدهد که ما به سه روش اساسی خود را میبینیم و این سه روش موارد زیر هستند:
من بد (bad me):
این بخش نشاندهنده بخشهایی از خود (self) است که منفی بوده و از دیگران و یا حتی از خود فرد مخفی میشود. اضطرابی که ما احساس میکنیم اغلب ناشی از شناخت بخش بد وجودمان است مثلا تجربه اضطراب با یادآوری لحظههای شرمآور یا احساس گناه به خاطر عملکردهای بد گذشته. در نظریه سالیوان این احساس ناشی از تجربیات تنبیه شدن، مورد تایید قرار نگرفتن و در معرض اضطراب بودن کودک است. اضطراب حاصل تا حدی شدید است که کودک یاد بگیرد که «بد» است.
من خوب (good me):
شامل هر آنچه راجع به خودمان دوست داریم، میشود. معرف آن بخش از وجودمان است که همیشه به دیگران نشان میدهیم و اغلب روی آن متمرکزیم چون هیچ احساس اضطرابی به همراه ندارد. تجربه دوران کودکی که شامل مراقبت، عشق، برآورده شدن نیازهای کودک و محیطی کم اضطراب، باشد؛ احساس من خوب را برای کودک ایجاد خواهد کرد.
من هیچ (not me):
این بخش در نظریه سالیوان نشان از همه چیزهایی دارد، که به حدی ایجاد اضطراب میکنند که حتی نمیتوان آنها را بخشی از خود (Self) دانست. این حجم از اضطراب باعث اجتناب همیشگی فرد از این بخش میشود. بخش “من هیچ” با فرستاده شدن به عمق ناهشیار، خارج از آگاهی فرد قرار میگیرد. سالیوان معتقد است حضور این اضطراب، افراد را از روبط میان فردی عاجز میکند و نشانه آشکاری برای واکنش های اسکیزوفرنی می باشد
.: Weblog Themes By Pichak :.