بینش هیجانی در برابر بینش شناختی
شناخت ذهنمان کار دشواری است، رسیدن به یک بینش اساسی در مورد شخصیت و انگیزههایمان هم به همان اندازه سخت است، بینشی که بتواند ما را از برخی روانرنجوریها و اجبار به تکرارهایی که گاه به قیمت از دست رفتن بخش بزرگی از زندگیمان است، آزاد کند. وقتی متوجه شویم که زدودن ناآگاهیمان از روان، با دانش و شناخت کافی نخواهد بود ممکن است دلسرد شویم، با این حال قدم بزرگی در راه خودشناسی حقیقی برداشتهایم. درک این که تمایزی بین شناخت عقلانی در مورد خودمان و شناخت هیجانی وجود دارد.
ممکن است به طور مثال به درک شناختی از این موضوع برسیم که ما در مقابل مَراجع قدرت و شخصیتهای مقتدر، ترسو میشویم؛ به این دلیل که پدر ما فردی زورگو و غیرصمیمی بود و ما عشق و حمایت لازم را از او دریافت نکردهایم. انسجام این بینش شناختی در شخصیتمان ممکن است سالها کار ببرد، انسجامی که اگر به آن دست یابیم میتوان به طور منطقی انتظار داشت که مشکلاتمان در زمینه ترس از قدرت کمتر شود.
امّا متأسفانه باز کردن گرههای ذهن به آسانی صورت نمیگیرد. درک شناختی از گذشته گرچه اشتباه نیست، با این حال به خودی خود نمیتواند ما را از عمق واقعی نشانههای روانرنجوریمان برهاند. ما نیاز داریم به سوی شناختی دقیق از مسیری که تاکنون طی کردهایم و رنجهایی که در زندگی متحمل شدهایم گام برداریم، آنچه که آن را بینش هیجانی مینامیم.
برای رسیدن به بینش هیجانی ما باید مجموعهای کامل از صحنههای اولیه زندگیمان را که در آن مشکلاتمان به طور مثال؛ حول محور پدر و اقتدار شکل گرفته، دوباره بازسازی کرده و تجربه کنیم. ما نیاز داریم به تصوراتمان اجازه دهیم اندکی به عقب بازگشته و لحظاتی را دوباره تجربه کنیم که به دلیل دردناک بودن جایی در حافظه فعالمان نداشتند. ما نه تنها باید بدانیم که رابطه سختی با پدرمان داشته ایم بلکه باید غم واندوه آن را طوری تجربه کنیم که گویی در همین حال برایمان رخ داده است.
شما پر بازده هستید یا پر مشغله
پر مشغله (busy) | پر بازده و کار آمد (productive) |
بله گفتن به همه چیز | نه گفتن در بیشتر مواقع |
پیش رفتن بر طبق برنامه دیگران | پیش رفتن بر طبق برنامه خود |
نداشتن وقت آزاد | داشتن وقت آزاد به اندازه کافی |
نگران و مضطرب | آرام و آسوده |
سخت کار کردن | هوشمندانه کار کردن |
خوب بودن در همه چیز | عالی بودن در چیزهای مهم |
توجه به هر مسئله ای | توجه به مسائل مهم |
نشأت گرفته از کمال گرایی | نشأت گرفته از رسالت فردی |
انجام چند کار همزمان( کار سطحی) | انجام یک کار ( کار عمیق) |
داشتن اولویت های گوناگون | داشتن اولویت های مشخص و شفاف |
راز خوشبختی روان شناختی
در مغز آدمی قسمتی وجود دارد که کار آن پردازشهای خود-ارجاع (self- referential) است. یعنی اتفاقات و پدیده ها را از منظر ( من، من را، مال من) روایت و تفسیر می کند؛ او به من توهین کرد، من او را می خواهم، ماشین مال من است.
عکس برداری های مغزی نشان می دهد که در تمام اختلالات روانی ، فعالیت شبکه خود ارجاع افزایش می یابد. یعنی وقتی آدمیزاد توجهش بر خود زیاد می شود، رنج روانی افزایش می یابد و بالعکس. مولانا می گوید:
آن نفسی که با خودی همچو خزان فسرده ای
وان نفسی که بیخودی، دی چو بهار آیدت
بودا و مولانا صدها سال پیش گفته اند، ریشه ی رنج آدمی توجه بیش از اندازه بر مفهوم خود است. و راه رهایی از رنج این است؛
رو بمیر ای خواجه قبل از مردنت
تا نباشد زحمت جان کندنت ( بی خویشتنی)
برچسبها: خوشبختی روانشناختی, راز خوشبختی, از خود فرا روی
ادامه مطلب
همه چیز درباره طرحواره رهاشدگی
نویسنده : تیم تحریریه افق سلامت
تا بهحال این احساس را داشتهاید که اطرافیان، اعضای خانواده یا دوستانتان قصد دارند شما را ترک کنند؟ یا به این فکر کردهاید که یکی از نزدیکانتان بیمار شود و فوت کند؟ تا حالا برای مدت طولانی حس کردهاید که افراد مهم زندگیتان فرد دیگری را به شما ترجیح میدهند و هر لحظه ممکن است شما را ترک کنند؟
اکثر این حالات و احساسات از حس رهاشدگی و ترک شدن نشات میگیرند. حسی که دائماً شما را در یک ناامنی روانی قرار میدهد و برای ترک و یا رها شدن آماده میکند.
طرحواره رهاشدگی عموماً از دوره کودکی شکل میگیرد و میتواند فرد را با مجموعهای از بحرانها در روابط خودش و دیگران روبهرو کند.
اگر دوست دارید با این طرحواره بیشتر آشنا شوید و اطلاعات خودتان را درباره آن بالا ببرید، ما را در ادامه این مطلب همراهی کنید:
برچسبها: طرحواره رهاشدگی, طرحواره درمانی, روان درمانی طرحواره
ادامه مطلب
.: Weblog Themes By Pichak :.