تاريخ : پنجشنبه بیست و دوم مهر ۱۴۰۰ | 21:52 | نویسنده : محمد رسولی

توضیح شاعران در مورد غم و رنج های زندگی

جام می و خون دل هر یک به کسی دادند

در دایره ی قسمت، اوضاع، چنین باشد حافظ

چو قسمت ازلی بی حضور ما کردند

گر اندکی نه به وفق رضاست خرده مگیر حافظ

فلک به مردم نادان دهد زمام مراد

تو اهل فضلی و دانش همین گناهت بس حافظ

چون چرخ به کام یک خردمند نگشت

خواهی تو فلک هفت شُمُر، خواهی هشت خیام

گر کار فلک به عدل سنجیده بُدی

احوال فلک جمله پسندیده بُدی

گر عدل بُدی به کارها در گردون

کی خاطر اهل فضل رنجیده بُدی خیام

آسمان چون جمع مشتاقان پریشان می کند

در شگفتم من نمی پاشد ز هم دنیا چرا شهريار

اگر تو زخم زنی به که دیگری مرهم

اگر تو زهر دهی به که دیگری تریاک سعدی

غم و شادی بر عارف چه تفاوت دارد

ساقیا باده بده شادی آن، کاین غم از اوست سعدی

هان مشو نومید چون واقف نه ای از سِرّ غیب

باشد اندر پرده بازی های پنهان غم مخور

ای دل ار سیل فنا بنیاد هستی برکند

چون تو را نوح است کشتی بان زطوفان غم مخور حافظ

دیگران قرعه قسمت همه بر عیش زدند

دل غمدیده ما بود که هم بر غم زد حافظ

گر گریزی بر امید راحتی

زان طرف هم پیشت آید آفتی

هیچ کنجی، بی دد و بی دام نیست

جز به خلوتگاه حق، آرام نیست مولانا

گر رنج پیش آید و گر راحت ای حکیم

نسبت مکن به غیر که اینها خدا کند حافظ

۴۰۵ جمله شفابخش از محمد رسولی👉