تاريخ : شنبه دوازدهم اسفند ۱۳۹۱ | 11:43 | نویسنده : محمد رسولی

بعضی از مردم راه و روش غیر انطباقی تری برای مقابله با هیجانهای منفی در پیش می گیرند و هر نوع هیجان منفی را در خودشان انکـار می کنند و آنرا از حیطۀ آگاهی هشیار خود می رانند : این راه و روش به واپس رانی شهرت دارد. در پاسخ به تنش زاها در اینگونه مردم فعالیت دستگاه عصبی خود مختار ( از قبیل ضربان قلب) نسبت به دیگران بیشتر است. بیرون راندن هیجانها از حیطۀ آگاهی مستلزم تلاش واقعی جسمی است که به برانگیختگی مزمن و این نیز به بیماری جسمی می انجامد. در مقابل گفتگوهای شخص دربارۀ هیجانهای منفی و مسائل پر اهمیت زندگی اش تاثیر مطلوبی بر سلامت او دارد.محققی به نام  پن بیکر(1990) طی رشته بررسیهای مفصلی دریافت که ترغیب مردم به آشکارسازی آسیبها و دردهای زندگی به صورت خاطره نویسی یا بیان آنها، به سلامت و بهبود آنان می انجامد . در یکی از بررسی ها 50 دانشجوی برخوردار از سلامت به صورتی تصادفی انتخاب شدند تا در خلال چهار روز متوالی و هر بار به مدت بیست دقیقه دربارۀ آسیبی ترین و پریشان کننده ترین رویدادهای زندگی خود و یا دربارۀ موضوعهای معمولی مطلب بنویسند . به منظور بررسی شاخصهای عملکرد دستگاه ایمنی دانشجویان، در سه نوبت از آنان نمونه خون گرفته شد. تعداد مراجعــــات آنان به مرکز بهـداشت طی شــش هفتۀ پــس از دورۀ خاطره نویسی نیز ثبت گردید و با تعداد مراجعات پیش از دورۀ  مزبور مقایسه شد. عملکرد دستگاه ایمنی دانشجویانی که آسیبهای زندگی خود را بیان کردند نسبت به گروه گواه مثبت تر بود و آنان کمتر از گروه گواه به مراکز بهداشتی مراجعه داشتند.حمایت اجتماعی مثبت از راه باز داشتن شخص از نشخوار دربارۀ موضوع تنش زا منجر به سازگاری هیجانی بهتر وی با فشار روانی میشود.نشخوارگری عبارت است ازفکر و اندیشۀ افراطی درباره احوال بد خویش و نگرانی دائمی دربارۀ پیامدهای رویداد تنش زا یا احوال هیجانی خویش و خرابی اوضاع بدون هیچ کوششی برای تغییر آنها . کسانی که شیوۀ نشخوارگری پیشه میکنند کمتر در پی تدابیر فعال حل مسئله میروند.تدابیرحل مسئله شامل:تعریف مسئله ، یافتن راه حل های گوناگون ، سبک سنگین کردن راه حلها به لحاظ سود و زیان آنها ، انتخاب و به کار بستن راه حل انتخابی است.تدابیر حل مسئله ممکن است متوجۀ خود شخص هم بشود به این معنا که به عوض تغییر محیط ، شخص در خودش تغییری ایجاد کند : سطح آرزومندیش را تغییر دهد،هدف و محمل خشنودی دیگری در پیش گیرد،یا مهارتهای تازه ای بیاموزد.موفقیت این تدابیر به دامنۀ تجربیات و خویشتنداری شخص بستگی دارد.اما کسانی که به کمک فعالیتهای خوشایند تجدید قوا می کنند تا از احوال ناخوشایند خود کمی دور بمانند، برای حل و فصل تنشهای خود بیشتر به تدابیر فعال حل مسئله دست می زننــــد. عـــلاوه بر اینــــها مردمان اهل نشخوار فکری، وقتی هم دست به کار حل مسئله می شوند به صورت ضعیف تر هم عمل می کنند . از دو پژوهش آزمایشگاهی چنین بر می آید که هر گاه افراد افسرده پس از ده دقیقه اشتغال به نشخوار فکری دست به کار حل مسئله شوند ، بدتر از افراد افسرده ای عمل می کنند که پیش از رو کردن به حل مسئله به مدت ده دقیقه به نوعی سرگــرمی مشغول بوده اند. به این ترتیب اشتغال به نشخوار فکری می تواند سدی باشد بر سر راه حل واقعی مسئله.

در سال 1997 پن بیکر نشان داد واداشتن شخص به برشمردن رویدادهای تلخ و هیجانهای مربوطه  خواه به صورت در میان گذاردن آنها با دیگران یا به صورت یادداشت روزانۀ آنها ، اشتغال فکر آدمی را به آن رویدادهای تلخ کمتر می کند و منجر به سلامت بیشتر می شود. بیان هیجانها می تواند از اشتغال ذهن به آنها جلوگیری کند و از چند راه به سلامت شخص بیانجامد. به زبان آوردن ترسها و هیجانها میتواند آنها را ملموس تر سازد و در نتیجه آسانتر می توان با آنها مقابله کرد.بیان آسیبها و هیجانها برای دیگران متضمن حمایت اجتماعی از جانب شنوندگان و صحه گذاری بر آن هیجانهاست . سر انجام اینکه گفتگو دربارۀ رویداد آسیبی ، شخص را یاری می دهد با آنها خو بگیرد و آن را برایش عادی سازد و در نتیجه از شدت هیجان منفی ناشی از درگیری فکری با آنها کاسته شود. در واقع مــردمانی که می کوشند افکار خود را واپس بزنند ، در عمل بیش از مردمانی که این قبیل افکار را برای دیگران بیـــان می کنند گرفــتار نشخوار افکار و هیجانهای ناخواسته میمانند.چندین پژوهش نشان داده اند کوشش برای واپس رانی افکار ،نسبت به رها کردن آنها، موجب اشتغال ذهنی بیشتری به آن افکار می شود .

فروید واپــس رانی را مهـــمترین مکانیـــسم دفاعی و مکانیسمی بنـــیادی به شـــــمار می آورد . در  واپس رانی تکانه ها یا خــاطره هایی که تهدیدی سـخت یا رنج فراوان در بر دارند از میدان هشیاری بیـــــرون رانده می شوند. فروید بر آن بود که واپس رانی بعضی از تکانه های دوران کودکی امری همگانی است.در سالهای بعدی زندگی باز هم ممکن است آدمی دست به واپس راندن احساسات و خاطره هایی بزند که به علت ناهمسازی با خودپنداره اش اضطراب آورند. به همین ترتیب ممکن است احساسات خصمانۀ خود را نسبت به شخصی محبوب یا نسبت به شکستهای خویش از حیطۀ هشیاری برانیم. واپس رانی با فرو نشانی تفاوت دارد. فرونشانی عبارت است از خویشتنداری سنجیده در جهت اداره و کنترل تکانه ها و خواستها (و شاید داشتن آنها و انکار کردنشان نزد دیگران) یا کنار گذاردن موقت خاطره های رنج آور به منظور تمرکز یافتن بر امری معین. آدمی نسبت به افکار فرونشاندۀ خویش ، هشیار و نسبت به تکانه ها یا خاطره های واپس رانده به شدت ناهشیار است. فروید معتقد بود که واپس راندن به ندرت با توفیق کامل همراه است و تهدید تکانه های واپس رانده برای ورود به جرگۀ هشیاری همواره مطرح است. بنابراین شخص دچار اضطراب می شود.(هر چند که علتش را نمی داند). و مکانیزمهای دفاعی دیگری را به کار می اندازد تا اینکه تکانه های نیمه واپس رانده را از جرگۀ هشیاری دور نگه دارد.کسانی که از روی  عادت  افکار  و هیجان های رنج آورشان را واپس می رانند  یا فرو می نشانند ،به طور کلی در برابر بیمار شدن و بخصوص بیماری عروق قلب و گسترش سریع سرطان آسیب پذیرتر از دیگرانند. از رشته پژوهشهای دیگری چنین بر می آید که مردمانی که به هنگام واکنش در برابر رویدادهای آسیبی، در مورد هیجانهایشان با دیگران راز دل می گویند نسبت به کسانی که سفرۀ دل را نمی گشایند، از سلامت بهتری برخوردارند.      

اما واپس رانی یا فرونشانی چگونه در سلامت جسمانی نقش بازی میکند؟ افکار نامطلوب فرونشانده هنگام تضعیف شدن حالت دفاعی شخص، با نیروی مضاعف بازگشت می کنند. زنانی که همسرانشان بر اثر خودکشی جان باخته بود و این موضوع را با کسی در میان نگذاشته بودند در عمل بیش از بیوه هایی با وضع مشابه که موضوع را برای دیگران مطرح کرده بودند دربارۀ آن اشتغال فکر داشتند.به این ترتیب کسانی که عادت دارند افکار ناخواسته را از ذهن خود بیرون برانند بعدها گرفتار بازگشت نیرومندتر آنها و پریشانی بیشتری می شوند. همین پریشانی مضاعف و برانگیختگی فیزیولوژیایی حاصله اثرات نا مساعدی بر جسم آنان می گذارد. دوم اینکه  واپس رانی یا فرونشانی افکار، به خودی خود جسم را می فرساید. بیرون راندن مداوم افکار از ذهن و سپس مراقب بازگشت یا بازنگشتن آنها بودن ، خود نیاز به انرژی جسمی دارد و منجر به برانگیختگی مزمنی می شود که به جسم آسیب می رساند.